در مراسم تشییع پیکر شهید لشکری، الیاس ماجرای اسارت شهید لشکری را برای پسرش، امیرمحمد، روایت میکند. داستان به سالهای ابتدایی جنگ برمیگردد؛ زمانی که خلبان لشکری، به دست نیروهای بعثی اسیر میشود. او اولین اسیر ایرانی است. او شکنجههای بسیاری را تحمل میکند و از بیمارستان به زندان منتقل میشود. هدف دشمن دستیابی به اطلاعاتی از مسائل امنیتی ایران است، اما حسین پاسخ روشنی به آنها نمیدهد. در یکی از شکنجهها او را با دست و چشم بسته به میدان تیر میبرند و فرمان آتش میدهند؛ اما او حاضر نمیشود اطلاعاتی به آنها بدهد ...
نظرات
نظری برای این پست ثبت نشده است