چمران به همراه برادرش در کارگاه جوراب بافی پدر کار می کند. او قصد دارد برای گذراندن دوره پایانی تحصیلات در مدرسه دارلفنون ثبت نام کند، اما اوضاع مالی پدر آنقدر خوب نیست که بتواند سالانه مبلغ هشتصد تومان شهریه پرداخت کند. رئیس دبیرستان بعد از گرفتن آزمون ورودی و پی بردن به هوش سرشار و استعداد مصطفی، حاضر می شود مبلغ شهریه را به نصف کاهش دهد. اما پرداخت همین مبلغ نیز برای پدر دشوار است و با پیشنهاد رئیس دبیرستان، مصطفی به جای پرداخت بقیه شهریه موظف می شود به دانش آموزان ریاضی تدریس کند.
نظرات
نظری برای این پست ثبت نشده است